
از اینکه روزگاری “بودی”، دلگیرم
خاطرات خیلی عجیبن
گاهی اوقات می خندیم
به روزایی که گریه می کردیم
گاهی گریه می کنیم به
یاد روز هایی که می خندیدیم…
بی تو
برای خودم مردی شده ام
مردی که هنوز
برای خودش گریه میکند …
تمام دنیا
محله ی کوچکی ست
که تو در آن متولد می شوی
و من
میان بازیِ بچه های محله
به عشق تو
پیر می شوم…
میگفتند :سختی ها نمک زندگی است!!
امّا چرا کسی نفهمید!
“نمک”
برای من که خاطراتم زخمی است
شور نیست…
مزه “درد” میدهد…!!
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد، موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است
ﻭ ﯾﮏ ﻫــــُــﻞِ ﻣﺤــــﮑﻢ . . .
ﮐـــــﻪ ﺩﻟﻢ ﻫــُـــﺮّﯼ ﺑﺮﯾﺰﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ . . .







امشــب
از ایـــــنجا
صــدایت میـــــکـنم
تــو
از آنــــــجا بـغـلــم کـــن . . .
دلــــم گرفــــته . . .






بوی خاک بلند می شود...
پس چرا
اینجا باران که می بارد
عطر خاطره ها می پیچد؟
اگه یه روز یکی با همه ی قلبش دوست داشت
حواست باشه
تو خاص نیستی
اونه که آدم کمیابیه و در حال انقراض
مواظبش باش . . .
نظرات شما عزیزان:

حرف نداشت
مثل همیشه